Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۲۲ بهمن
۱۴۰۳

11. شعبان 1446


10. فوریه 2025






گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۶ چاپ نامه الکترونیک

تأمّلی در آیات ۱۱ تا ۱۵ سورۀ کهف

گوش انسان ورودیِ خطرناکی است‌. گوش اهل دنیا برای حرف‌های دنیوی تیز است و همین آنها را بیشتر به تعلّقات دنیوی می‌چسباند و اسیر می‌کند. سالک وقتی به کهف و پناه ولایت درآمد، مانند اصحاب کهف صدای دنیا را نمی‌شنود. ابتلا و امتحان، لطف الهی برای معلوم و آشکار شدن باطن و واقعیّت وجودی انسان برای خود اوست تا به معرفت‌النفس برسد و کاستی‌های خود را برطرف کند. قرآن می‌فرماید وقتی در قیامت از افراد می‌پرسند: چقدر در دنیا درنگ کردید؟ می‌گویند یک روز یا بخشی از یک روز. زندگی دنیا، خواب است‌. مردم در خوابند، وقتی به موت برسند بیدار می‎شوند. وقتی بیدار شدند می‌بینند زندگی دنیا لحظه‌ای بیش نبوده است. قرآن می‌فرماید اصحاب کهف عده‌ای جوان‌دل بودند که ایمان به پروردگار آوردند و ما بر هدایت آنها افزودیم. این لطف الهی است که اگر کسی یک گام به سوی خدا بردارد، خدا ده قدم به سوی او می‌آید. در وادی محبّت، قلب‌های افراد مثل ظروف مرتبطه به هم ربط پیدا می‌کند. اگر به یک ولیّ خدا محبّت واقعی پیدا کنیم و دل به او بسپاریم، می‌توانیم به تمام کمالات و ذخایر قلب او دست پیدا کنیم. ابتدای سِیرِ سالک قیام است. قیام و بلند شدن برای خدا و یا قیام علیه دشمنان خدا، پلیدی‌ها، انحطاط‌ها، آلودگی‌ها و ظلم‌ها. هر آنچه انسان مفتون و شیدای آن شود، اِله او می‌شود. ستمگرتر از کسی که غیر از الله و ربّ السّماوات و الارض را اِله و رب بداند و شیفته و جذب آنها شود و به آنها چشم امید داشته باشد، نیست...

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۱۲ چاپ نامه الکترونیک

مقام صدقِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

از امام صادق علیه‌السّلام سؤال شد چه کسی پیکر فاطمه سلام‌الله‌علیها را غسل داد؟ ایشان فرمودند: امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام ایشان را غسل دادند، زیرا ایشان صدّیقه بودند و صدّیقه را جز صدّیق نمی‌تواند غسل دهد. صدّیق و صدّیقه یعنی کسی که هرگز جز راست از او صادر نشده و گفتار، اعمال، حالات، افکار، درون و برونش، سخن او را تصدیق می‌کند و تفاوتی بین ظاهر و باطن او وجود ندارد، بین ظاهر و باطن او با واقعیّتی که در عالم است هم تغایر و تضادی وجود ندارد. همانطور که فکر و احساس می‌کند، بیان می‌کند و آنچه هم در عالم وجود دارد، عین آن چیزی است که او بیان می‌کند. صدق: انطباق درون و برون انسان باهم و انطباق با واقعیّات بیرونی صِدّیق: کسی که بسیار صادق است و جز صدق از او سر نمی‌زند و ظاهر و باطن، بیان و عمل او با واقعیّات تطبیق می‌کند قرآن کریم ابتدای مسیر سلوک الی‌الله را صدق و انتهای راه را هم جایگاه صدق معرفی می‌کند. در طول مسیر هم باید همراه صادقان بود. کلّ مسیر عبودیّت حضرت حق با صدق طی می‌شود دامنۀ صدق، میوۀ صدق، صدق پروردگار، صدق پیامبران، پیامبران مصدّق، صدّیقه(حضرت مریم)، قول صدق، لسان صدق، وعدۀ صدق، مقعد صدق، صدقه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها صدّیقه بودند. در قول، عمل، باورهای قلبی، اندیشه‌ها و افکار، در تمام مراتبِ وجود آن حضرت، صدق وجود داشت. هیچ دوگانگی، مرز و حجاب از حُجُبِ نوریّه هم بین ایشان و حقّ متعال وجود ندارد. هیچ اسمی از اسماءالله حجابِ فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها با ذات حقّ متعال نیست.

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ چاپ نامه الکترونیک

تأمّلی در آیات ۹ و ۱۰ سورۀ کهف

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾   إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿۱۰﴾ سورۀ کهف سه ماجرای عمیق و دارای لایه‌های متعدد را در بر گرفته است؛ ماجرای اصحاب کهف، ماجرای ملاقات حضرت موسی و خضر علیهماالسّلام، ماجرای ذوالقرنین. اشارۀ قرآن به ماجرایی شگفت‌آورتر از کهف و رَقیم. ماجرای اصحاب کهف؛ نجات از زندگی در دربار دِقیانوس و درخواست رحمت و زمینۀ رشد از خدا. کهف، ولایت است. حرکت از دنیا با تمام مصادیق آن به سمت خدای متعال با پناهگاه ولایت اولیای خدا، مصداق سِیر اصحاب کهف است. سالک تنها با تقلّا و تلاش خود نمی‌تواند به مقصد برسد. آنچه می‌تواند سالک را به مقصد برساند، رحمت الهی است که راهنمای او باشد و نیز فراهم کردن زمینه رشد و تعالی از سوی خدا. هم بستر رشد و هم توان سیر و سلوک را خدا باید به سالک عنایت کند. این زمینه و شرایط رشد از سوی خدا برای تمام انسان‌ها فراهم است؛ اما استفاده از آن بین افراد متفاوت است. شرایط زندگی تمام انسان‌ها مثل سلامتی، بیماری، فقر، غنا،... تحت تدبیر حکیمانۀ حقّ متعال در جهت رشد تک‌تک آنها تدارک دیده شده است. خدا عالم‌تر است که هرکس در چه شرایط و بستری بیشتر رشد می‌کند؛ مشروط به رفتار متناسب آن بستر. شرایط بیرونی زندگی انسان‌ها تصادفی نیست؛ بلکه متناسب با شرایط روحی و درونی افراد است...

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ چاپ نامه الکترونیک

رهایی، راهِ وصال

سیر الی‌الله که از طریق صراط مستقیم، به مقصد وصال و لقاء الهی منتهی می‌شود، مستلزم دل کندن از تعلّقات و دلبستگی‌های دنیوی است. آن‌چه مهم است، دل کندن است و نه دست کشیدن و عدم استفاده از نِعَم الهی که خداوند روزی انسان کرده است. گاهی اوقات حرکت انسان به‌خاطر دل‌بستگی‌های دیگری نیز متوقف می‌شود، از جمله: - قالب‌های ذهنی که انسان به آنها دل بسته و تعصّب دارد و حاضر نیست از آنها دست بردارد؛ حتی قالب‌های دینی و مذهبی مثل یک نوع تفکر، تلقّی و برداشت خاص نسبت به آموزه‌های دینی - اسیر فهم اولیۀ خود بودن - تفکر خشکِ قشری داشتن - عادات رفتاری، حتّی عادات دینی و عبادی خشک، متعصّبانه و مقدّس‌مآبانه داشتن - قواره‌های خشک برای رفتارهای دینی داشتن اینکه در ادبیات عرفانی گفته می‌شود سالک و عارف در شور عارفانه و جذبۀ عشق الهی، دستار از سر می‌افکند و رِدا بر تن می‌درد؛ دستار نمادی از اندیشه‌های خشک دینی و ردا نمادی از الگوهای رفتاری خشک است.. تعلّق به هر چیزی انسان را راکد و متوقف می‌کند. تعلّق حجاب است و بی‌حاصلی چو پیوندها بگسلی، واصلی سائر الی‌الله باید رها و آزاد باشد. تا وقتی در بند تعلّقات است، سِیر برای او ناممکن است. غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلّق پذیرد آزادست آزادی و رهایی از تعلّقات، جز با قرار گرفتن در جاذبۀ محبّت الهی ممکن نیست...

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۲۹ چاپ نامه الکترونیک

تأمّلی در آیۀ اوّل سورۀ کهف

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُلِلهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا  تمام قرآن در سورۀ حمد و سورۀ حمد در بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم و بسم الله الرحمن الرحیم در بِ بسم الله و بِ بسم الله در نقطۀ تحت ب خلاصه شده است و امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام فرمودند: آن نقطۀ تحت ب من هستم... نٓ وَ ٱلۡقَلَمِ وَ مَا یَسۡطُرُونَ نون همان دَوات است. قلم وقتی در دَوات و سپس روی کاغذ قرار می‌گیرد، نقطه‌ خلق می‌شود. نقطه که امتداد داده شود، حروف خلق می‌شوند. تمام کلمات از این حروف و تمام عبارات از این کلمات خلق می‌شوند و همۀ سطرها نیز از همین عبارات به وجود می‌آیند و این ماجرای کلّ آفرینش است... کتاب یا قرآن نازل‌شدۀ یک حقیقت است. پس قرآن همچون نردبانی است که اگر از آن بالا رویم به آن حقیقت می‌رسیم. راه تماس با تمام مراتب حقیقت قرآن، داشتن طهارت مطلق است. عبودیّت عموم خلق برمی‌گردد به اسماء‌الله. عموم خلق به تناسب مراتب کمالی که دارند، عبد یکی از اسماء خدا هستند و خدا را در قالب آن اسم که ناظر بر آن مرتبه است، عبادت می‌کنند. سالک اگر در سیر خود از عالم اسماء عبور کند، آنجا دیگر اسمی نیست و حقّ متعال فارغ از اسماء و صفات مورد عبادت قرار می‌گیرد؛ این مرتبۀ عبودیّت مطلق حقّ است. غایت آفرینش که اوج عبودیّت حقّ متعال و فوق عبادت اسماء و صفات است، عبادت کسی است که عَبدُهُ است. لذا تحقّق هدف خلقت، موکول به وجود حجّت اعظم خداست که خدا را چنان که شایستۀ اوست عبادت می‌کند؛ کَما هُوَ حَقُّهُ. کسی می‌تواند قرآن را دریافت کند و قرآن بر او نازل شود که در مرتبۀ عَبدُهُ باشد. ظرفیّتی که می‌تواند همۀ اسماء الهی را دریافت کند، می‌تواند کتابی که شرح آن اسماء است را نیز دریافت کند....

 

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۲۸ چاپ نامه الکترونیک

اهمّیّت خدمت در سلوک در سلوک

خدمت جایگاه بزرگی دارد؛ خدمت به همه چیز و همۀ موجودات و انسان‌ها و به‌صورت خاص نسبت به نزدیکان و کسانی که حقّ جسمانی و بالاتر از آن، حقّ روحانی بر انسان دارند و به همین ترتیب تا معصومین علیهم‌السّلام. خدمت‌ یعنی کار بدون چشمداشت کردن؛ که رشدآفرین است و انسان را از پوستۀ فردیّت و نفع‌طلبی بیرون می‌آورد. انسان تا قبل از ورود به وادی محبّت، کاسب و تاجر‌مسلک است؛ امّا وقتی اهل آخرت و محبّت گشت و محبّ شد، محبّت نمی‌ورزد تا پاسخی بگیرد و از محبّت کردن به دنبال سود مادّی، معنوی، دنیوی یا اُخروی نیست. برای اهل محبّت، خودِ محبّت کردن و خدمت کردن، موضوعیّت دارد و از این توفیق لذّت می‌برند و شادمان می‌شوند. روحیۀ خدمت، و نَفسِ خدمت کردن را دوست داشتن، از کمالات شاخص انسان است...

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۲۲ چاپ نامه الکترونیک

اعتماد به رزّاقیّت خدا

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلّا عَلَى اللهِ رِزْقُها هیچ جنبنده‌ای روی زمین وجود ندارد، مگر آنکه خدا عهد‌ه‌دار رزق او شده است. رزّاق خداست و خود را به روزی دادن متعهّد کرده است. رزق و کم و زیاد شدن آن، ثمره، نتیجه و پیامد تقلّاهای ما نیست. هم اصل رزق، کار خداست و هم مقدار رزق از جانب خدا تنظیم می‌شود و تنظیم آن هم به اقتضای شرایطِ مناسبِ رشد معنوی و روحانی انسان است. اگر به رزّاقیّت خدایی که غنی، جواد، کریم، صادق‌الوعد و صادق‌القول است و رزق تمام جنبندگان را متکفّل شده و بر عهده گرفته، یقین و اعتماد کنیم، آیا نگرانی و اضطراب خواهیم داشت؟ تلاش و کار نباید به انگیزۀ به دست آوردن رزق باشد؛ چرا که رزق را خدا تضمین کرده و بر عهده گرفته است. تلاش ما باید با انگیزه‌های دیگر مثل کمک به برطرف کردن نیاز دیگران باشد...

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۲۱ چاپ نامه الکترونیک

نقش جلال الهی در سیر معنوی

اَصحاب دنیا آلوده به دنیا شده‌اند. اَهل دنیا تمام وجودشان دنیایی شده است. اَصحاب‌ آخرت به آخرت‌گرایی نزدیک شده‌اند، امّا هنوز بقایای دنیادوستی در آن‌ها وجود دارد. اَهل آخرت از میدان جاذبۀ دنیا خارج شده‌اند. در سِیر معنوی، سالک باید همّت کند که از میدان جاذبۀ دنیا خارج شود و وقتی در میدان جاذبۀ محبّت الهی قرار گرفت، آن‌گاه با شتاب فوق‌العاده به سمت خدا حرکت می‌کند. آنجا بحث جلال ظهور می‌کند و آنجاست که سالک باید ادب کند و مؤدب نزدیک شود. این مؤدب نزدیک شدن، بهره بردن از جلال الهی است.

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۱۴ چاپ نامه الکترونیک

قَبض و بَسط، اَبزاری برای پرورش همۀ انسان‌ها

قَبض و بَسط، اَبزار و تدبیرِ تربیتی و پرورشیِ خداوند است که نسبت به همۀ مخلوقات اعمال می‌کند و منحصر به اهل سیر و سلوکِ عرفانی نیست. سالک وقتی دچار قبض می‌شود‌ با خود خلوت و مرور می‌کند تا علّت نیازمندشدن خود به قبض و مستولی شدن قبض بر خود را بداند و آن را اصلاح کند. اهل سلوک، اهل توجّه و بهره بردن از فرصت اصلاح و رشد هستند. خداوند زمینه‌های مساعد رشد را فراهم می‌کند، امّا استفاده از این زمینه‎ها به اختیار انسان است. مشیّت تشریعی خدا به رشد ما و مشیّت تکوینی به اختیار ما تعلّق می‌گیرد. هرچه از فرصت قبض زودتر استفاده شود، سِیرِ سالک سریعتر خواهد شد. رشد و رهایی از نقایص وجودی سالک در قبض‌‌ها بیشتر از بسط‌هاست...

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۰۷ چاپ نامه الکترونیک

شکرِ تمام‌عیار

شکر نعمت‌های الهی، ادای حقّ آنها و تأمین مقصودی است که مُنعِم از اِعطای آنها داشته است. شکر اسلام، ایمان، ولایت و معرفت اهل‌بیت عصمت و طهارت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین وقتی به‌جا آورده می‌شود که حقّش ادا شود. اسلام آمده تا بندۀ مسلم بسازد؛ اگر اهل تسلیم حقّ متعال شدیم و از سیطره و سلطنت نَفس و شیطان رها شده و سر تسلیم در پیشگاه الهی فرود آوردیم و با اوامر و اولیای الهی از در سِلم و صلح وارد شدیم، مسلم هستیم. ادای حقّ اسلام، مسلم شدن و ادای حقّ ایمان، مؤمن شدن است. مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند. مؤمن کسی است که علاوه بر دست و زبان، از قلب، نیّت و باطن او هم در اَمن و امان باشند. خودمان را محک بزنیم ببینیم دیگران در کنار ما احساس امنیّت می‌کنند یا نه. اگر این امنیّت، ناشی از باور به خدا و اولیای خدا در ما محقّق شد، مؤمن هستیم. ادای شکر ایمان این است که ظاهر و باطنمان برای دیگران امن باشد. نیّت سوء، غرض و حسدی در وجود ما نسبت به دیگران نباشد. شکر ولایت این است که حقّ متعال بر وجود ما حکومت کند، نه نفس ما. اولیای خدا بر وجود ما حاکم باشند، نه شیطان. اقتضای شناخت و محبّت و دل‌باختن به اهل‌بیت علیهم‌السّلام، همرنگی و سنخیّت با آن بزرگواران است و این سنخیّت پیدا کردن، شکر است. هدف میانی شرکت در جلسات معرفتی، شناخت بهتر مکتب قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السّلام و مقصد غایی آن است که وجود شایسته‌ای شویم و حقایق آموزه‌های دینی در وجود ما مصداق پیدا کند. شکر شرکت در جلسات، ساخته شدن و متحوّل شدن است.

 
<< ابتدا < قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 بعدی > انتها >>

صفحه 2 از 25